نکاتی در مورد طرح حمید تقوایی برای اتحاد نیروهای کمونیسم کارگری

حامد خاکی

 حمید تقوایی برای  اتحاد و همکاری احزاب و نیروهای کمونیسم کارگری یک طرح دارد، او کل طرحش را در سمینار هفته گذشته استکهلم بیان کرده. در مصاحبه‌ای با نشریه انترناسیونال همان نکات بیان شده در سمیناررا تکرار کرده است. به نظر می‌رسد کل رهبری حزب کمونیست کارگری(حککا)  با این طرح موافق است. تا حال حاضرظاهرا  کل طرح آن‌قدر روشن هست که بشود به آن پرداخت.

در نگاه اول این طرح  سرشار از احساس  مسئولیت  به نسبت جنبش کمونیستی و کارگری به نظر می رسد. اما اندکی تأمل جدی در این بحث متأسفانه انسان را به شک می اندازد که این بیشتر از یک طرح جدی با احساس مسئولیت بالا و انقلابی گری نوع لنینی، یک حسابگری نه چندان ماهرانه است.

البته امیدوارم من اشتباه کرده باشم و نکاتی که درادامه بحث می‌خواهم به آن بپردازم تنها اشتباهات از سر سهل انگاری باشد. 

بدوا بگویم که شخصاً فکر می‌کنم اتحاد و همکاری نیروهای کمونیسم کارگری تا حد کار در قالب یک حزب واحد بسیار مثبت است و به درجه‌ای ممکن است اما به هیچ وجه ساده نیست. وجوه مثبت اقدامی اینچنینی  را تقریباً همه این نیروها می دانند، امکان آن اما به درجه‌ای پیچیده است که حتماً سعی می‌کنم در  این نوشته به نکاتی از آن بپردازم.

1 - نحوه برگذاری سمینار

 

در درجه اول حمید تقوایی بدوا نمی بایست تا گرفتن جواب مثبت از حداقل یکی از دو حزب حکمتیست و اتحاد کمونیسم کارگری  بحث را علنی در یک سمینار طرح کند. ثانیاً این سمینار می بایست از طرف یک نهاد بی‌طرف ، مانند انجمن مارکس، برگذار می‌شد و از رهبری احزاب حکمتیست و اتحاد هم دعوت می‌شد  سخنرانی کنند و موافق یا مخالف، موضعشان را بیان کنند.

 

2 - نگرانی از آینده حزب جدید

حمید تقوایی  نگرانی از آینده حزب جدید و موقعیت آدمها و احزاب موجود در آن را به عنوان اصلی‌ترین مشکل و مانع سر راه بر می شمارد. به نظر من باید هم اصلی‌ترین مساله باشد. یک تعداد آدم معینی که سالها مبارزه کرده‌اند و تجربه انشعابها و حزب سازیهای متعددی دارند اگر این جنبه قضیه برایشان مهم نباشد باید در سیاسی بودنشان شک کرد. علی الخصوص که در طول این سالها هم فاصله های سیاسی بسیار زیاد شده است. از نظرمن  یک راه اگر نه رفع این مانع بلکه حداقل کاستن این نگرانی تغییر طرح حمید به کنگره مؤسس است.

 

3 - چرا کنگره مؤسس و نه کنگره فراگیر

طرح حمید تقوایی که  به روشنی آن را بیان می‌کند کنگره ای است که در آن همه احزاب و نیروهای موجود کمونیسم کارگری با همان قواره و شکل فعلی در آن شرکت کنند و به یک حزب واحد تبدیل شوند. او با تاکید بیان می‌دارد که کنگره مؤسس نیست بلکه کنگره فراگیر است و اتفاقاً این تأکید بر این تفکیک کل داستان را تغییر می دهد.

اینجاست که نگرانی اصلی جدی می شود. چراکه معنی عملی این طرح این است که ما همه در یک کنگره شرکت کنیم ( مانند کنگره  پنج حککا...) آن وقت  به یمن سابقه ایشان در فدراسیون، در به اصطلاح کنگره اکثریت مطلقند وبقیه در بهترین حالت در یک مراسم با شکوه به فراکسیونهای کوچک و بزرگ داخل حزب شما تبدیل خواهیم شد که من نوعی لابد باید بحثهایم درباره انقلاب انسانی و اکس مسلم و غیره و ذالک را به مباحث درون حزبی تقلیل بدهم!!....

می‌گویید سیاست و کار حزبی پروسه اقناع وبحث وجدل است؟ ما می‌توانیم بحثمان را بکنیم و بقیه را با خود هم عقیده کنیم؟
قبول. اما ابتدا باید برسر قواعد بازی توافقی باشد. از جمله اینکه  برسر یک سری اصول کمونیستی باید توافق بشود. اهمیت این اصول باید ثبت شود و همه به حفظ آن متعهد شویم.  همانطور که در هر کشور یک سری قوانین تحت عنوان قانون اساسی هست که تنها اکثریت پارلمانی بودن برای تغییر آن کافی نیست دریک حزب کمونیست کارگری واحد هم نمی‌توان مجاز گذاشت که اکثریت کمیته مرکزی یا دفتر سیاسی بتواند کل استراتژی حزب را یک شبه عوض کند....

بدون یک توافق جدی، ثبت شده و مستند بر سر سیاستها و استراتژیهای کمونیستی و حد ومرز و امکان و پروسه تغییر آن‌ها ، فردا با هر شلوغی ممکن است طرحهای مشابه انقلاب انسانی، اکس مسلم و یا ائتلاف با حجاریان یک شبه به سیاست حزب تبدیل شود و آن وقت دیگر جایی برای بحث و اقناع باقی نمی ماند....

 این‌ها نگرانیهای جدی است. شما نمی‌توانید همه را آنچنان تهییج کنید که گویا چون الان خیلی نیاز هست متحد شد و اگر با هم کار کنیم بیشتر مانند هم حرف می‌زنیم و توافقاتمان بیشتر خواهد شد، پس با همین شکل و قواره فعلی و با همین موجودی فعلی می‌توانیم یک حزب بسازیم و با هم کار کنیم.

موجودی فعلی کمونیسم کارگری ابدا کفاف ساختن یک حزب جدی، سیاسی واحد را نمی دهد. همانطور که کفاف حفظ حزب قبلی را نداد. کمونیسم کارگری کوهی از ادبیات و سیاستهای مدون دارد که جملگی حاصل تلاش و کار منصور حکمت هستند. اما کمونیسم کارگری یک سنت حزبی جا افتاده مانند احزاب سیاسی اجتماعی، مانند بلشویکها، را ندارد. کمونیسم کارگری یک اساسنامه مدون و معین ندارد که اگرمن باب مثال فردا جمعی خواستند جور دیگری فکر کنند برطبق آن  حزب  برخورد کند و قانون سلیقه و تشخیص رهبری وقت نباشد. کمونیسم کارگری حتی بعد از این تجارب تلخ ظاهراً هیچ راهی، حتی در سطح تئوری و نظر، ندارد برای اینکه فردا دوباره کمیته مرکزی حزبش با همان کالیبر سال 2004    ظاهر نشود.

البته همه این مشکلات راه حل دارد و تأکید می‌کنم که به نظر من همین نیروهای موجود می‌توانند یک حزب سیاسی جدی واحد بسازند، مشروط به اینکه این نیروها با اشتیاق کامل به اندازه لازم به این کمبودها و راه حلهای آن با صراحت کمونیستی و متانت و جدیت بپردازند. و این کار یک کنگره فراگیر که به قول شما همه می‌توانند قطعنامه و بیانیه هایشان را بیاورند نیست. این کار نیازمند بحث و جدلهای جدی است. این کار نیازمند نشستهایی است که فعالین  و رهبران این جریان بحثها، توقعات و نظراتشان را بتوانند مفصل بیان دارند و به توافقات و راه حلهای لازم برسند. این کار یک کنگره فراگیر همه با رأی مساوی نیست.

اگر بنا باشد یک کنگره مؤسس برگذار شود به نظرم کل قضیه فرق می‌کند و حتی نگرانی ای که حمید در بحثش به عنوان مانع اصلی به آن اشاره میکند  قابل رفع است.

 اگر یک تعداد آدم مشخص، طبعا از رهبران و کادرهای این جریان که اعتبارشان را نه از صندوق رای  بلکه از جامعه و تاریخ فعالیتشان گرفته اند، در یک نشست جدی یک حزب کمونیستی کارگری را بر مبنای سیاستهای کمونیست کارگری و با ضوابط و قواعد توافق شده، تاسیس کنند و احزاب و افراد بعد ازاین کنگره به این حزب جدید بپیوندند. می‌توان به دوام و قوام این حزب به درجه ای امیدوار بود.      

موخره

 

به نظر من هر آدم مسئولی که سرنوشت کمونیسم کارگری و جایگاه این جریان در جامعه برایش مهم است به شدت باید نگران همچنین پروژه ای باشد. نمی‌شود درحالت فعلی و به صرف اینکه نیاز است در طرحی اینچنین با این کیفیت شرکت کرد و نگران انشعابها و جدایی‌های احتمالی پیچ بعدی نبود چون به وقوع پیوستن این احتمال یعنی چال کردن کمونیسم کارگری.
مطمئنم که اگرهمه این نیروها دور جمع شوند و با هم در یک حزب کار کنند، انرژی بسیار بالایی به کل جنبش می‌دهند و جایگاه مهمی در مبارزه طبقه کارگر و کل مردم علیه رژیم خواهیم داشت، اما به همان درجه هم مطمئنم که اگر پس فردا به هر دلیل مجبور به انشعاب شویم برای همیشه زمین می خوریم. دیگر هیچ‌کس رغبت نمی‌کند سرش را برگرداند و توجهی به هیچ کدام از شاخه‌های  این جریان بکند. همه اعتبار سیاسی و تئوریک و تاریخ این جریان هم به دادمان نمی‌رسد و هیچ تک حزبی، هرچند هم به تعدادش در این روند اضافه شده باشد، نفعی نخواهد برد.  پس باید بسیار محتاط بود و دقیق و حساب شده عمل کرد. 

اگر نتوانیم به درجه زیادی تضمین کنیم که فردا مجبور به انشعاب نخواهیم شد، اگر نتوانیم نشان بدهیم که این نیروها می‌توانند حتی در صورت اختلاف نظر با هم در یک تشکیلات واحد کار کنند، همان بهتر که به همین شکل پراکنده بمانیم. حداقل فی الحال کمونیسم کارگری از یک درجه اعتبار و محبوبیت اجتماعی برخوردار است.    

اما باز هم تأکید می‌کنم که اتحاد و تاسیس یک حزب واحد با همه سختیهایش باز ممکن است تنها  به شرطی که مسئولانه به آن برخورد شود.

حامد خاکی